سلام
من خاطرات قشنگی از مرغ عشق ها دارم و آن ها را برای شما می گویم
من در سال 1390 در روز جمعه 23 اردیبهشت از پرنده فروشی نزدیک خانه یمان 2 تا مرغ عشق به مبلغ 40 هزار تومان خریدم. صاحب مغازه برای من یک نر و ماده جدا کرد ولی بعد ها فهمیدم که 2 تا نر دارم . می خواستم مرغ عشق هایم را بفروشم که در روز 5 مهر 1390 2تا مرغ عشق گرسنه که بر روی قفس مرغ عشق هایم بودند را دیدم وبه کمک همسایه یمان آن ها را گرفتیم. خیلی خوش حال بودم و باورم نمی شد. 2تا مرغ عشقی که گرفته بودم ماده بودند و با مرغ عشق های نر من جفت شدند.یک جفتشان خیلی با هم خوب بودند و ماده ی آن همش به داخل لانه می رفت تا اینکه روز اول آبان وقتی با چراغ قوه به داخل لانه یشان نگاه کردم یک تخم دیدم و خیلی خوش حال شدم. دومین تخمش را گذاشته بود که من تصمیم گرفتم یک لانه ی دیگر بخرم تا جفت دیگر هم تخم بگذارند. ولی جفت دیگر تخم نگذاشتند دوباره همان ماده در حالی که 2 تا تخم در آن لانه گذاشته بود به این لانه آمد و 6 تا تخم هم در این لانه گذاشت.و سر انجام بعد از 18 روز 4 تا جوجه متولد شدند. البته به دلیل دعواهای بسیار بین نر ها آن جفتی که تخم نمی گذاشت را به قفس دیگری منتقل کردم.بچه مرغ عشق ها را باید بعد از 2 هفته که از لانه به بیرون پریدند از والدینشان جدا کرد و من هم همین کار را کردم. در روز 5 بهمن بود که دوباره تخم گذاشتند که این بار از 6 تا تخم 3 تا جوجی شدند. برای بار سوم در روز 3 خرداد مرغ عشق هایم تخم گذاشتند . یک روز که داشتم با مامانم قفس مرغ عشق هایم را تمیز می کردیم به اشتباه مامانم در قفس مرغ عشق هایی که تخم داشتند را باز گذاشت که من دیدم مرغ عشق ماده فرار کرد و بر روی درخت واقع در حیاطمان نشست. ما سریع قفس مرغ عشق نر را در حیاط گذاشتیم و او بر روی قفش خودش رفت و پدرم او را گرفت و به قفسش بازگرداند. در این بار 6 تا تخم گذاشتند که 3 تا از آن ها جوجه شدند که در کل تعداد مرغ عشق هایم به عدد 14 رسید .
5 تا از مرغ عشق هایم را فروختم و تعدادشان به 9 عدد تا کاهش یافت.
یک روز خواهرم من را از خواب بیدار کرد و گفت یکی از مرغ عشق هایت از قفسش بیرون آمده و ما او را گرفتیم و به قفسش برگرداندیم. یکی از میله های قفسش باز شده بود تا او بتواند فرار کند.
در روز 21 مرداد 1391 وقتی از خواب بیدار شدم و به سمت مرغ عشق هایم واقع در بالکن رفتم دیدم که یک مرغ عشق سفید آبی بر روی قفس مرغ عشق هایم نشسته است و او را به کمک خواهرم گرفتیم و داخل قفس انداختیم. در کل تعدادشان به 10 تا رسید